جدول جو
جدول جو

معنی غربت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

غربت کردن
(دُ چَ /چِ دَ)
دور از وطن بودن. به غربت رفتن. غربت دیدن. رجوع به غربت شود:
کردند خاندان تو غربت نه زین صفت
ای کرده غربت و شرف خاندان شده.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
غربت کردن
به غربت رفتن جلای وطن کردن
تصویری از غربت کردن
تصویر غربت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رغبت کردن
تصویر رغبت کردن
رغبت داشتن، میل داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
فرهنگ فارسی عمید
(تَ کَ دَ)
کیپانیدن و مایل شدن. (ناظم الاطباء). تنافس. (ترجمان القرآن) (دهار) (مصادر اللغۀ زوزنی). اراده کردن. رغبت داشتن. راغب شدن. مایل گردیدن. (یادداشت مؤلف) :
شتاب را چو کند پیر در ورع رغبت
درنگ را چو کند بر گنه جوان اصرار.
ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی).
گر به پنداندر رغبت کنی ای خواجه
پندنامه است ترا دفتر اشعارش.
ناصرخسرو.
گرهمی اندر دین رغبت کنی
دور کن از دوش جهان پوستین.
ناصرخسرو.
در طعامی چرا کنی رغبت
که اگر زآن خوری تو بگزاید
هر که رغبت کند درین معنی
دل بباید که پاک بزداید.
ناصرخسرو.
چه بایدت رغبت بشیره کنی
که چون شیر گشته ست بر سرت قیر.
ناصرخسرو.
دیده بانش اگر رغبت کردی بوسه بر لب زهره زدی. (ترجمه تاریخ یمینی ص 257).
من از بهر صلاح دولت خویش
نیارم رغبتی کردن بدو بیش.
نظامی.
هر که را خاطر به روی دوست رغبت می کند
بس پریشانی بباید بردنش چون موی دوست.
سعدی.
نکردند رغبت هنرپروران
به شادی خویش از غم دیگران.
سعدی.
ملک بار دیگر به دیدن او رغبت کرد. (گلستان). دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و رغبت شهر کرده. (گلستان).
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من.
سعدی.
عجب که رغبت دیدار دوستان کردی
قدم به کلبۀ ما رنجه ناگهان کردی.
نزاری قهستانی
لغت نامه دهخدا
(دِ رَ نُ / نِ / نَ دَ)
غایب شدن. ناپدید شدن. حاضر نشدن. رجوع به غیبت شود، بد گفتن در پشت سر کسی. بدی و عیب کسی را در غیاب او گفتن. بدگویی کردن از کسی در غیاب وی. از پس مردم بد گفتن. (ترجمان القرآن علامۀ جرجانی تهذیب عادل). زشت یاد. (فرهنگ اسدی). غیبه. غیبه.اغتیاب. (ترجمان القرآن علامۀ جرجانی تهذیب عادل) (تاج المصادر بیهقی). اشخاص. اسقاء. (تاج المصادر بیهقی). افراش. (منتهی الارب). رجوع به غیبه، غیبهو مجموعۀ مترادفات ص 258 شود: و غوغا و عامه در سخن و غیبت کردن او (عثمان) آمدند. (مجمل التواریخ و القصص). که مرا دشمن میدارد و که مرا غیبت میکند و که بمن بد میگوید؟ (تذکره الاولیاء عطار).
مکن پیش دیوار غیبت بسی
بود کز پسش گوش دارد کسی.
سعدی (بوستان).
کند هرآینه غیبت حسود کوته دست
که در مقابله گنگش بود زبان مقال.
سعدی (بوستان).
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز میگویم نه غیبت میکنم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از رغبت کردن
تصویر رغبت کردن
یازیدن رغبت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
انداییدن ناپدید گشتن زشت یاد کردن پرتادن ناپدید شدن غایب گشتن مقابل حاضر شدن، بد گفتن پشت سر کسی بدگویی کردن از کسی در غیاب وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درست کردن
تصویر درست کردن
مرمت کردن، ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرکت کردن
تصویر شرکت کردن
هم انبازی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
چیره شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
پرورش دادن، فرهیختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرتب کردن
تصویر مرتب کردن
سامانیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
غيابٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
Gossip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
bavarder
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
গুজব রটানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
сплетничать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
klatschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
пліткувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
plotkować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
fofocar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
غیبت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
คุยเสียดสี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
pettegolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
kuzungumza nyuma ya mtu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
dedikodu yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
噂をする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
闲聊
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
לרכל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
험담하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
chismear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
गपशप करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
roddelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غیبت کردن
تصویر غیبت کردن
bergosip
دیکشنری فارسی به اندونزیایی